Your cart is currently empty!
بازی و یادگیری: دو راه برای آوردن بازیها به کلاس درس

نگرانی دربارهی درگیری کودکان با بازیهای آنلاین در سالهای اخیر بسیار شایع شده است.. والدین نگران این هستند که بازی آنلاین مانع انجام تکالیف درسی بشوند و روی روحیهی فرزندشان تأثیر بگذارد. معلمان هم چندان دل خوشی از این موضوع ندارند.
اما اوضاع در حال تغییر است. در دورهی کرونا، برخی از کارشناسان زمانی را که بچهها برای معاشرت با دوستانشان در حین بازی آنلاین میگذراندند کلیدی و نجاتبخش میدانستند. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند بازیهای ویدیویی واقعاً میتوانند یادگیری از راه دور را در بچهها تقویت کنند. علاوه بر این، بازیهای غیردیجیتال نیز دوباره دارند اوج میگیرند. حتی قبل از شیوع ویروس کرونا، محبوبیت بازیهای رومیزی در حال افزایش بود. در طی دوران قرنطینه، این بازیها بیش از پیش رشد کردند و به یک عنصر اصلی در بسیاری از خانهها تبدیل شدند
بخشی از کار ما به عنوان مربی این است که از علایق کودکان برای مشارکت دادن آنها در یادگیری استفاده کنیم. خب، بچهها عاشق بازی هستند. حتی اگر پیش از این به شکل جدی به بازی به عنوان راهی برای آموزش فکر نکرده بودید، حالا زمانش رسیده تا وارد دنیای بازی و یادگیری شوید. بیایید از دو مفهوم کلیدی و تمایز آنها شروع کنیم: بازیوارسازی (گیمیفیکیشن) و یادگیری مبتنی بر بازی.
بازیوارسازی یا گیمیفیکیشن (Gamification) چیست؟
بازیوارسازی یعنی به فعالیتهای مختلف (که خودشان «بازی» نیستند)، عناصر و مکانیکهایی را اضافه کنیم که معمولاً در بازیها وجود دارند: از سیستمهای پاداش و اهدای نشانهای مختلف گرفته، تا تابلوی امتیازات و تعریف کردن مأموریت برای افراد. (البته، مکانیکهای بازی بسیار گستردهتر از این چند مورد کلیشهای هستند. در مقالات بعدی، مفصلتر دربارهی انواعی از بازیوارسازی مینویسیم که انگیزههای درونی و شیوههای یادگیری جمعی را در افراد هدف میگیرند.)
اگر بازیوارسازی را به کلاس درس ببرید، شما همچنان محتوای درسی خود را، به سیاق همیشگی، آموزش میدهید. با این حال، ساختارها، تمرینات و مشوقهایی که به کار میبرید از جنس بازی میشوند. این کار میتواند در سطح بسیار خفیف (مثلاً در حد یک تابلوی امتیازات) یا در سطحی گستردهتر انجام شود. مثلاً، میتوانید دنیایی را خلق کنید که در آن هر یک از دانشآموزان شخصیتی دارند و با انجام تمارین (مأموریتهای قهرمانانه!)، در این جهان پیشرفت میکنند و به پیش میروند.
معمولاً سیستم پاداش بخش جدیدی است که به کلاس سنتی اضافه میشود، در حالی که خود فعالیتهای آموزشی لزوماً تغییری نمیکنند. مثلاً، دانشآموزان ممکن است هنوز نیاز داشته باشند که کتاب درسی را بخوانند، تحقیق کنند و مقاله بنویسند. یا مثلاً، پرسشهای تاریخی که دانشآموزان در بازی کوییز آو کینگز Quiz of Kings پاسخ میدهند احتمالاً فرقی با پرسشهای تاریخی کتاب درسی ندارد. با این حال، این بازی به به خاطر مکانیکهای پاداش، زمانبندی و…، برای کودکان جذابتر و سرگرمکنندهتر از پلیکپی تاریخی است.
مزایای بازیوارسازی:
- تجربههای بازیوارسازی، اگر به خوبی طراحی و اجرا شوند، میتوانند انگیزههای بیرونی (تشویق و پاداش) و حتی درونی (لذت و رضایت) را تقویت کنند. (در پستهای آینده دربارهی تقویت انگیزهی درونی با بازیوارسازی بیشتر خواهید خواند)
- بازیوارسازی میتواند خلاقیت خود معلم را نیز به روشهای جدیدی درگیر کند و او را به کشف رویکردهای جدید آموزشی و تصور راههایی کاملاً جدید برای جذب دانشآموزان ترغیب کند.
- در مقایسه با رویکرد دومی که معرفی میکنیم، در بازیوارسازی، کنترل و مدیریت جریان تجربه بیشتر به دست شماست.
چالش های بازیوارسازی:
- طراحی و آماده سازی سیستم بازیوارسازی و سیستمهای مأموریت و پاداش به زمان نیاز دارد.
- بازیوارسازی مستلزم تغییر در ساختار کلاس و نحوهی پیشبردن دانشآموزان در مسیر یادگیری است. بنابراین، ممکن است مجبور شوید که چیزهای خاصی را که برایتان مهم است کنار بگذارید و آنها را با موارد جدید جایگزین کنید.
یادگیری مبتنی بر بازی چیست؟
مفهوم دیگری که به سراغش میرویم یادگیری مبتنی بر بازی است. در یادگیری مبتنی بر بازی، از بازیهای موجود (اغلب بازیهای رومیزی یا ویدیویی) برای آموزش محتوا به شیوهای جذاب استفاده میشود. دانشآموز در فضایی که معلم (یا توسعهدهندگان بازی) برای یادگیری تدارک دیدهاند، جنبههایی از بازیها را تجربه میکند. نمونهی سادهای از این کار، استفاده از بازی Set برای تمرین اشکال، رنگها و شمارش است. در نمونههای پیچیدهتر، معلم ممکن است از یک بازی ویدیویی پیچیده مثل Bury Me My Love استفاده کند که از طریق دیالوگ و سیر داستانی، دانشآموزان را با براعت استهلال و سایر مفاهیم ادبی آشنا میکند.
در یادگیری مبتنی بر بازی، شما از محتوای غنی بازیهای موجود استفاده میکنید تا دانشآموزان را با یک تجربهی متفاوت یادگیری جذب کنید. در این رویکرد، بازی تا حدی جایگزین روشهای «سنتی» انتقال محتوا و یادگیری، مانند کتاب درسی یا کتابهای کار میشود. مثال دیگری از یادگیری مبتنی بر بازی، استفاده از بازی موزچین و موزچه (Bananagrams) برای تمرین کلمهسازی با حروف الفبا، بازی زبانبسته (Taboo) برای گسترش دایره واژگان و یا استفاده از بازی ماینکرفت Minecraft برای آموزش نگارش است. در این موارد، شما به جای اینکه دقیقاً همان برنامهی آموزشی پیشین را بازسازی کنید، تجربهی جدیدی را از دل بازی و با هدف یادگیری طراحی میکنید.
مزایای یادگیری مبتنی بر بازی:
- اگر تازه میخواهید شروع کنید به استفاده از بازیها در کلاس درس، رویکرد یادگیری مبتنی بر بازی کمریسکتر و کمزحمتتر است. لازم نیست ساختار کلاس خود را از اول طراحی کنید. یک جلسه که در آن بازی میکنید، چیزی است که به سادگی میتواند در دل برنامهریزی آموزشی شما بگنجد. حتی اگر تجربهی شما ناموفق بود، خیلی ساده میتوانید در جلسات بعدی به ادامهی رویکردها و برنامههای قبلی خود بپردازید.
- یادگیری مبتنی بر بازی لزوماً پرهزینه نیست. حتی لازم نیست همهی بازیها را تهیه کنید. خیلی اوقات میتوانید با دیدن ویدیوی معرفی یک بازی، خودتان آن را در خانه تولید کنید. علاوه بر این، میتوانید از بازیهای ارزان پرینتی استفاده کنید. (کافیست روی لینک کلیک کنید!)
- تنوع بازیهای موجود رومیزی، کارتی و ویدیویی خیلی بالاست و با کمی جستجو میتوانید بازی مناسب با اهداف یادگیری کلاس خود را پیدا کنید.
چالش های یادگیری مبتنی بر بازی:
- اگر مسیر تجربهی یادگیری به خوبی طراحی نشود، دانش آموزان ممکن است به جای درگیر شدن در مسیر اهداف یادگیری، با جنبههای دیگری از بازی درگیر شوند و مسیر اهداف یادگیری را از دست بدهند. داربستزنی و گفتگوی جمعی یا گفتگوی سقراطی دربارهی بازی میتواند به حفظ دانشآموزان در مسیر اهداف تعیینشدهی یادگیری کمک کند.
ترجمه (همراه با تغییر و تعدیل) از مقالهی Two Ways to Bring Games Into Your Classroom
نوشتهی هیوبرت هَم
31 مارس 2021
دیدگاهتان را بنویسید